theme designer :

x-themes.blogfa.com



اینجا براش کوچیک بود,پر پروازشو بست رفت...

در یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او گفتم:

چون به دیار یارم میروی به او بگو دوستش دارم ومنتظرش می مانم.

بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد.

و گفت:

دوستـــــش بدار ولی منتظــــــــرش نمـــــــــان.

 

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 29 تير 1392برچسب:خزان پاییزی, 9:47 |- ℳ◎ℏ@ммαḓ ツ -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد